آنا
کفشهای تو عمری است که با من راه میروند
بر پیاده روها
در پیاده روها
امروزدختری را دیدم که چشمانی پرفروغ داشت
ولبهایش شهوانی بود
وگردنش را از ساعتی آویخته بود
که او را راه میبرد در پیاده روها
او خودش را از آن ساعت
حلق
آ
و
ی
ز
کرده بود.
بعدها من آن ساعت را بو کردم
آنا
بوی عشق می داد آن ساعت
بوی علف
بوی شاش منی
بوی خون می داد آن ساعت
و دو ماهی قرمز که چشمان آبی پسرش را
رنگین می کردند.
آنا
با کفشهای تو راه می روم
بر پیاده روها
وآریوبرزن را می بینم که میزبان دشمنانش شده است
او با دشمنانش به گشت میرود
تخت جمشید نقش رستم
او دشمنانش را همانجایی می برد که با آنهاجنگیده بود.
وانک کرونوس-تیتان بزرگ - که بچه هایش را عق می زد
وینک کرونوس-تیتان بزرگ-که بچه هایش را راه میبرد
بر پیاده روها
و در پیاده رو ها
بچه هایش را حلق
آ
و
ی
ز
میکند
آنا
کرونوس و کفشهای تو مرا راه می برند
کرونوس مرا با کفشهای تو راه می برد
بر پیاده روها
خوب از حرفات نفهمیدم آنا خوب بود یا نه .راستش دو پهلو بید.
ولی یه کم مایه طنز هم داشت.دمت گرم.سر بزن به ما/
salam nazar dade boodi gofte boodi nazaram darbareye nazaret chie??? yani chi? nafahmidam yani chi merc ke sar zadi age toonesti tozih bede:D bye
salam az oonja ke man adabiat o IQ am paiine aslan mani e oon nazareto nafahmidam vali man sathi pastam :D fekr konam felan bye
وقتی سر یه دو راهی موندی
می شه راه سومی را انتخاب کرد ...؟؟؟
سلام ممد جان
خیلی با حال بود اما نفهمیدم کار خودت بود یا سرقت؟؟؟؟؟؟؟؟شوخی کردم مهم این بود که کار محشری بود فرقی نمیکنه کی گفته.
راستی کاک ممد شنیدم فوتبالم بازی میکنی.....اگه گفتی بعد از فوتبال چی میچسبه؟یه نخ سیگار و ...................
چه سرنوشت شومی !
حرف هایی که قرار بود
به هم بزنیم
از یاد برده ایم
و گل ها
در دست هایمان خشکیده اند
هنوز به باقی شاخه ام اویزی بیاکه خشکیدم